معنی شجاع دل

حل جدول

شجاع دل

برنده جایزه اسکار بهترین فیلم در سال 1995 میلادی

فارسی به عربی

شجاع

شجاع

لغت نامه دهخدا

شجاع

شجاع. [ش ُ] (اِخ) (شاه...) سلطان جلال الدین ابوالفوارس، شاه شجاع ممدوح حافظ. رجوع به شاه شجاع شود.

شجاع. [ش َ / ش ِ/ ش ُ] (ع ص) دلیر و پردل در شداید و مخاوف. ج، شِجعان و شَجعان و شِجاع و شُجَعاء و شَجعه یا شِجعه یاشُجعَه و شَجَعَه. (منتهی الارب). ولی دو کلمه ٔ آخر اسم جمع باشند. (از اقرب الموارد): با این کفایت دلیر و شجاع و با زهره. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 282). وی [سیمجور] مردی داهی و گربز بود نه شجاع وبادل. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 264). شجاع و عادل و نیکوسیرتی دل قوی دار. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 196).
از این شیر طالع بلرزم چو خوشه
که از شیر لرزد دل هر شجاعی.
خاقانی.
تا روز چهارم که شجاعان شجاع آسای بدان تندکوه با رفعت و شکوه برآمدند. (جهانگشای جوینی).

شجاع. [ش ُ] (اِخ) ابن علی مصقلی. رجوع به علی مصقلی شود.

شجاع. [ش ُ] (اِخ) ابن الولیدبن قیس السکونی، تابعی است. رجوع به ابوبدر شود.

شجاع. [ش ُ] (اِخ) ابن اسلم بن محمدبن شجاع مکنی به ابوکامل. ریاضی دان مصری که از فضلای عصر خود به شمار میرود. رجوع به کشف الظنون و تاریخ الحکماء القفطی ص 211، 233، 170 و الفهرست ابن الندیم ص 392 و گاهنامه ٔ سید جلال الدین طهرانی ص 66 و نیز رجوع به ابوکامل شجاع بن... شود.

شجاع. [ش ُ] (اِخ) نام محلی در کنار راه تبریز به جلفا میان دره ٔ دیز و جلفا در 122000 گزی تبریز. (یادداشت مؤلف).

شجاع. [ش ُ] (اِخ) ابن عطا، نام سپهدار زهیر فاتح سیستان است. زهیر او را با سپاهی به سند فرستاد و در سال 143 هَ. ق. میان او و زهیر اختلاف پدید آمد و شجاع زهیر را محاصره کرد اما با وساطت زیادبن همام راسبی محاصره برداشته شد. (از تاریخ سیستان ص 141).

شجاع. [ش َ / ش ُ] (ع اِ) مار. مار نر. نوعی از مار کوچک. ج، شَجعان یا شِجعان. (منتهی الارب). مار. (اقرب الموارد). نوعی از مار. (ناظم الاطباء). || مار شکم. (منتهی الارب). بیماری (یرقان) که در شکم باشد. (از اقرب الموارد).
- شجاع الجوع، کرم شکم. (مهذب الاسماء). دیدان و کرمی که در روده ها بهم میرسد. (ناظم الاطباء).

شجاع.[ش ُ] (اِخ) (شاه...) از بابریان و حکمران بنگاله است و از ربیعالاول سال 1068 هَ. ق. تا رمضان 1070 هَ. ق. سلطنت داشت. (از معجم الانساب زامباور ص 442).

شجاع. [ش ُ] (اِخ) دهی از دهستان علمداد گرگر بخش جلفا شهرستان مرند. دارای 855 تن سکنه، آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

فرهنگ فارسی هوشیار

شجاع

دلیر و پر دل، قویدل

عربی به فارسی

شجاع

دلا ور , تهم , شجاع , دلیر , دلیرانه , عالی , بادلیری و رشادت باامری مواجه شدن , اراستن , لا فزدن , بالیدن , باجرات , پردل , باشهامت , ترد , شکننده

فرهنگ فارسی آزاد

شجاع-شجاع

شَجاع-شُجاع- پُردل- با جرأت-دلیر (جمع: شُجْعان- شِجْعان- شِجاع- شُجَعاء- شَجْعَه-شَجَعَه)

معادل ابجد

شجاع دل

408

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری